در را به روی افکارم محکم بستم .
افکارم را پشت دیوار قاب عکس پنهان کردم
افکارم مرا دنبال می کند حتی در خواب
افکارم را در سکوت زندانی کردم
افکارم را در لابلای کاغذها گم کردم
افکارم بر خلاف من حرکت می کنند
تعصبم خودکشی کرد ، تا من راحتر فکر کنم
هنگامی که تعصب مرد افکارم یک صدا شدند
در روز سالگرد تعصب ، افکارم کروات مشکی زده بود